بیانات در دیدارجمعی از بانوان برگزیده کشور 1393/1/30
امام زمان میآید انجام میدهد، یعنی چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟
وقتی نتوانستند این عقیده(امام زمان) را از مردم بگیرند،میکوشند آن را در ذهنهای مردم خراب کنند. خراب کردن این عقیده چگونه است؟ به این صورت است که بگویند امام زمان میآید و همه کارها را درست میکند! این، خراب کردن عقیده است. این، تبدیل کردن موتور محرّکی به یک چوب لای چرخ است؛ تبدیل کردن یک داروی مقوّی، به یک داروی مخدّر و خوابآور است.
امام زمان میآید انجام میدهد، یعنی چه؟! امروز تکلیف شما چیست؟ شما امروز باید چه بکنی؟ شما باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمیشود شروع کرد! جامعهای میتواند پذیرای مهدی موعود ارواحنافداه باشد که...
حقیقت این است که حرکت روشنفکری در ایران از اول ، یک حرکت انحرافی ، وابسته ، حرکتی نه در خط ترقی و تعالی ایران و اندیشه ایرانی بود ؛ یک حرکت صد در صد وابسته بود. روشنفکری آن روز معنایش این بود که آن کسی که می خواهد فکر و علم و بینش و معلومات بدست بیاورد، برود در منطقه ای دیگر ، در دنیایی دیگر که برای ایرانی ان روز دنیای نویی بود ، انجا تحصیل کند ، تااینجای قضیه اشکالی ندارد... اما ان کسانی که علم را از فرنگ مطالبه می کردند و دنبالش به فرنگ می رفتند ، وقتی برمی گشتند تنها علم نبود که آورده بودند ، بلکه دو کار دیگر انجام گرفته بود :
اولا غیر از علم همه رویدادها و عوارض ذهن یک انسان را هم با خود می آوردند، اخلاق فرنگی را هم می آوردند... کیفیت غذا خوردن فرنگی را هم با خودشان می آوردند.
آن ادمی که در یک منطقه گرمسیر و خشک زندگی می کند ، به طور طبیعی یک سری خصلت هایی دارد غیر از آن کسی که در منطقه مرطوب و سرد مثلا زندگی می کند.این دیگر چیزی نیست که مربوط به علم و فن و فرهنگ و معرفت باشد. اما این روشنفکر از اروپا برگشته آن روز سعی می کرد حتی خصوصیات و خصلت های طبیعی و اقلیمی و جغرافیایی را هم با خودش بیاورد.
خصوصیت دوم این بود که او که از فرنگ بر می گشت ، دیگر برای جامعه خودش و ملت خودش ، پشیزی ارزش قائل نبود . ما ان روز می توانستیم افتخار کنیم که شجره نامه فرهنگستان غرب و و دانشگاه های غرب می رسد به نقطه ای که مال ما و مولود ما و متعلق به ماست ؛ یعی اندلس ، این را داشتیم اقلاً.
گفتند ما اگر بخواهیم آدم بشویم ... باید لباس ایرانی گری و شرقی گری و اسلامی گری را از تنش بیرون بیاورد.
قسمت هایی از کتاب دغدغه های فرهنگی
برادران و خواهران عزیز! چالش درونى براى ملت ما عبارت است از اینکه روحیه و جهت نهضت امام بزرگوار را از نظر دور بداریم و فراموش کنیم و آن را از دست بدهیم؛ این بزرگترین خطر است.(93/3/14حرم امام خمینی(ره))
برای اینکه انسان بتواند وقتی وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجی و گولی نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهی به دوروبر کند و استفادهیی ببرد و برای اینکه این آمادگی در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار دادهاند؛ رجب یکجور، شعبان یکجور دیگر.
رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است؛ این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتی از امام (رضواناللَّهعلیه) پرسیدم در این دعاهای مأثوری که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان میآید و دوست دارید. فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعای کمیل که میدانید اصلاً ورود اصلیاش مال شب نیمهی شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنی النّار اعملت اهلها انّی احبّک»؛ جهنم هم که من را ببری، فریاد میکشم تو را دوست دارم. و در دعای کمیل: «لان ترکتنی ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهی و نطق را از من نگیری، فریاد میکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را.(بیانات در دیدار وزارت اطلاعات 1383/07/13)